امروز رفتم جاهایی که همیشه با هم میرفتیم... همون خیابون... همون پاساژ... راستی هنوز هلیکوپترت سرجاشه... همون رستورانی که پیتزاهاش رو دوست داری... نشستم جای همیشگی
اما تو روبروم نبودی طاقت نیاوردم... حتا نتونستم پیتزا سفارش بدم...
نبودنت حس خیلی بدیه... هرجا نگاه میکنم تو رو میبینم... دلم خیلی تنگته...
تو هم گه گوچ کردی خواهری...!!!!
فراموش کردن...
متنفرم از این پروسه...
اما خوب چه میشه کرد...
گویا سرنوشت همینه...
خونه جدید مبارک، هرچند که میدونم نقل مکان تو دنیای مجازی هیچ حس خوبی نداره...
اما امیدوارم همین جا یک استارت خوب باشه برات...
یک سال خوب...
بی خیال و گور بابای هرکی هم کهما را نخواست و رفت...
آره عزیزم کوچ کردم ولی دلم هنوز همونجاست...
ممنون گلم.
سال نوی تو هم مبارک پیچک عزیزم
اما از این خاطرات:(
کاش میشد فراموش کرد...
اینایی که میا ن ...
میخندوننت ...
به خوشی عادتت میدن ...
وقتی میرن با هر خنده به یادشون اشکتو در میارن !
من مقیاس کوچیکشو چشیدم ولی بزرگاشو دورم دو بار دیدم!
خدا خدا خدا
متاسفانه...