تک درخت بید

من... خودم... دلم...

تک درخت بید

من... خودم... دلم...

22

بعد از مدتها (حدودا 10 ماه) کله صبح دوباره مقنعه سر کردم... شلوار پارچه ای پوشیدم و بدون آرایش از خونه زدم بیرون تا برم

یجای دولتی واسه درخواست کار...  که حرفا زده شد و قرار شد خبر بدن که خیلی بعید میدونم موفقیتی حاصل بشه....

 و چقدر متنفرم از این جاهای دولتی که مجبوری با این فرم خاص بری... گرچه ظاهر من شاید مذهبی به نظر بیاد اما متنفرم از

اینکه "مجبور" باشم با چادر تو اداره باشم و بدون حتا ی مداد چشم  اعتقادات من شاید خیلی خاص باشن... نه بستگی

ادارات دولتی رو میپسندم و نه بازی بعضی شرکتهای خصوصی رو... خلاصه که گیر کردم این وسط... و چقدر بی حوصله هستم

این روزا... 


نظرات 1 + ارسال نظر
پرتو 23 خرداد 1392 ساعت 11:22 ق.ظ http://par2.blogsky.com/

دولتی باز تسهیلاتشون بیشتره.....

خیلی وقته شلوار پارچه ای نپوشدم ... با تموم وجودم ارزو می کنم استخدام بشی

مطمئن باش بعد از استخدامی می تونی خط چشم بکشی به اون بسته ای نیست

درسته عزیزم. بله تو جاهای قبلی هم نور چشمیا هرجور میخاستن میگشتن.
ممنون از لطفت منم برای همسرت آرزوی موفقیت میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد