خانه
عناوین مطالب
تماس با من
تک درخت بید
من... خودم... دلم...
تک درخت بید
من... خودم... دلم...
درباره من
موجودی دو پا که اصطلاحا انسان خواندنش...
ادامه...
پیوندها
گیلاس خانومی
خانه ای دیگر
خاطرات یک عاقد
نانازی بانو و آقا خرسی
گلامور
پانیذ
(: شادی همین نزدیکیاس :)
شف ژولیت
Miss September
زیپ و زاگ
My GOD
naghshi
آب معدنی
آیین نگارش و نامه نگاری اداری
اتاقی از آن خودم
اتفاق های روزانه
از اکنون می نویسم!
اسفند دونه
بانوی اردی بهشت
بنفشه خاتون
ترک های یک عدد بتن شفاف
جوراب پاره و انگشت آزاد
خارخاسک هفت دنده
خانه کوچک جودی ابوت
خوابم یا بیدارم؟
رفته با باد
روز های زندگی من
روزهای به هم ریخته
روزهای نانا
روزهای ورونیکا
روزگار ربیعه
سبک وزن
سیرترشی متاهل
سیلوئت
شانه های اجاره ای
من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم
نفس گیر
نیستم
همه گربه های شاعر
همون خرسه که قهوه ای بود
پیچ و مهره ها هم عاشق می شوند!!
کارگاه آشپزسازی
کافه شمشیری
گاه نامه ی زندگی من
گذری در لحظه
یادداشت های یک تارای بی پروا
یادداشتهای روزانه دکتر دلژین
یک عاشقانه آرام
ییلاق ذهن
ღ*فـانـا*ღ
حرف های خودمونی با خدا
عشق بازی آسمون
جدیدترین یادداشتها
همه
36
35
34
33
32
31
30
29
28
27
26
25
24
23
22
بایگانی
شهریور 1392
1
مرداد 1392
5
تیر 1392
8
خرداد 1392
5
اردیبهشت 1392
4
فروردین 1392
9
اسفند 1391
4
آمار : 9295 بازدید
Powered by Blogsky
27
گاهی به شدت احساس حماقت میکنم....
پیچک
11 تیر 1392 ساعت 12:50 ب.ظ
0
لایک
نظرات
2
+ ارسال نظر
بابک
11 تیر 1392 ساعت 07:02 ب.ظ
حس مشترکی است میان خیلیها
0
0
مستانه
31 تیر 1392 ساعت 08:31 ب.ظ
http://asheghyhayam.blogfa.com
شاید نه، همیشه این احساس رو دارم
0
0
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر
حس مشترکی است میان خیلیها
شاید نه، همیشه این احساس رو دارم